عباس معروفی، نویسنده نامدار ایرانی مقیم برلین، پنجاه ساله شد؛ نویسندهای که خالق آثاری چون «سمفونی مردگان» است و در کارنامه روزنامهنگاریاش، سردبیری مجلهی توقیف شدهی «گردون» نیز به چشم میخورد. درباره ارزشهای ادبی آثار معروفی، بسیار گفته و نوشتهاند و چه بهتر که این مهم به صاحبنظران این رشته سپرده شود.
اين هم گفتگوی پزمان اکبرزاده با من در راديو زمانه:
چند خط اولش اينجوری است، بقيه را در همان زمانه بشنويد يا بخوانيد.
در نتیجه در روز پنجاه ساله شدنش از او از چیزهایی پرسیدم که کمتر از آنها سخن گفته، یا شاید دوست داشته سخن بگوید و منتظر است کسی بپرسد.
متن گفتگوی خودمانی من با او را که در اصل در برنامههای شنیداری رادیو زمانه پخش شد بخوانید:
آقای معروفی! ما میخواهیم امروز میهمان روزمان شما باشید، برای پنجاه ساله شدنتان.
اوخ!
خوشایند است یا ناخوشایند؟!
خب پنجاه سالگیست دیگر، سخت است.
حس میکنید پنجاه ساله شدهاید؟
نه! راستش فکر نمیکنم پنجاه سالم باشد. البته از نظر حجم کاری که در زندگیام کردهام، حجم نوشتههایی که دارم، زمانی که در تبعید به من گذشته و ... بله! یکمقدار بیشتر از اینهاست. فکر میکنم ۶۰ـ ۵۰ سالی فقط کار کردم، ولی از نظر خودم و این ورجه وورجههایی که دارم و اینکه آدم بیقراری هستم، همیشه فکر میکنم ۴۰ سالم است.
یازده سال است که از ایران خارج شدهاید. فکر میکنید این مدت زندگی خارج از ایران چه تاثیری گذاشته است، روی خودتان، روی نوشتههایتان، روی همه آثارتان؟
در خارج از کشور بهخاطر اینکه زمانی یک خانوادهی پنج نفری داشتم و فکر میکردم باید این خانواده را پیش ببرم، زمان زیادی از من حرام این شد که چه جوری نان دربیاورم، چه جوری اجاره خانه را بدهم. چون من هیچوقت کمک دولتی نگرفتم. همیشه خودم کار کردم و این خیلی به من فشار آورد. همین باعث شد که از بسیاری چیزهایی که میخواستم بنویسم باز بمانم. مثلاً الآن گاهی اوقات در ذهنم مینویسم، ادیت میکنم، ولی متأسفانه نمیتوانم روی کاغذ بیاورم؛ یا زمان ندارم یا پشت میز نیستم و یا... بههرحال مشکلاتی دارم که نمیتوانم بنویسم.
بقيه مطلب پژمان اکبرزاده
روزگاری هر انسانی دشواری وظیفه بود این روزها به قول هانا آرنت هر انسانی در حقیقت آغازی است...
تولدت مبارک
راستی یادم رفت تسلیت بگویم. 16 آذر را میگویم :کلک گلشیری کنده شد تا ما قصه بخوریم.
Posted by: مصطفا at June 13, 2007 7:10 PMباشد قبول.اصلا تا صد سالگیتان همینطور مینشینیم دست میگذاریم زیر چانه
تا کی شاهکار شما بیرون میاید.
سلام آقاي معروفي عزيز . خوشحالم كه سايت شمارا يافته ام بارها سمفوني مردگان و سال بلوا و ديگر آثار عالي تان را خوانده و لذت برده ام با مطلبي درباره ي دموكراسي هند منتظر حضورتان هستم
Posted by: ضيايي at June 3, 2007 8:49 AMسلام استاد
تولدتون مبارك .شاد و سربلند باشيد
از آن شاهكار هاي ادبيتان تا يك مصاحبه ساده تان زيباي و دلنشيني از كلامتان مي بارد-آرزو ميكنم مثل شما قادر به بيان احساساتم باشم آن وقت است آن زني خواهم بود كه آفريده شده ام
Posted by: mahsa at June 1, 2007 5:43 PMسلام.
الان دارم كتاب سال بلوا رو ميخونم. زيباست.... خيبي زيبا....
جور شما را كه مي بينم از طور خودم خجالت مي كشم.آنقدر صدايتان را بغل زده ام كه دستانم پينه بسته....
Posted by: درننگ های نابهنگام at June 1, 2007 12:39 AMسلام به عباس معروفی ارجمند، استاد بزرگ و نازنین
واقعا" پنجاه سال است که به این دنیا آمدی؟ و یا پنجاه هزار...؟
یعنی میگویی من تنها از همین چند سال پیش میشناسمت؟؟!! خیال نمیکنم.... تو آنقدر بزرگی، که هستی هرنیمه شب لحظه ای درنگ میکند و آنچه در بطن خود دارد ، در بطن خود، نذرت میکند و تو را مکرر میزاید و میزید.
آخر میدانی.... عباس معروفی ها مناجاتش را بر هم نمیزنند. قلبش را بر هم نمیزنند. تجربه ی لمس اند... و هستی میخواهدشان.
تولدت پر شور.
احترام .
هدیه شایگی 23. ساله .مشهد.ایران.
سلام جناب معروفي
هيچوقت محبتهاي بي دريغ شما را فراموش نمي كنم.
اميدوارم صدوبيست سال ديگر بمانيد و بنويسيد.
شما يقينا به تمام آرزوهايتان مي رسيد . يقينا . باور كنيد ...
Posted by: رويابيژني at May 31, 2007 6:31 PMسلام
راستي شايد اگه اين فشارهاي زندگي نبود ، عباس معروفي هم الان معروف نبود !!
سلام
به توصيه دوستي مطلبتون رو در باره اسماعيل خواندم جالب بود. نميترسيد( يا براتون مهم نيست ؟ )كه از همين منظر مورد نقد و يا تخريب قرار بگيريد !!
راستي روش زندگي رو از كه آموختيد ؟ وفاداري به اخلاق اجتماعي و خانواده رو چه كسي به شما آموخت ؟!!!
رفتن به شهر نو و خانه فروزان و ...... رواز افتخارات خود ميدانيد ؟ يا نظر ديگري داريد ( مثلا چطوره اسمش رو بگذاريم : مقتضاي سن و سال بود!!).راستي تا به حال در مورد سرنوشت و نگون بختي زنهايي كه در جاهايي مثل شهر نو و ..... ديدي فكر كردي يا مطلبي نوشتي ؟!
شما با اين نوشته هاتون به دنبال چه نوع تاثيري بر ديگران هستيد ؟(اصلا به فكر تاثير گذاري هستيد ؟!!).
شاد باشي
سلام
متاسفانه من شما رو زياد نميشناسم ( نه اينكه اصلا نشناسم ) اگه اشتباه نكنم نقدي رو كه به كتابي درباره زندگي هويدا كه با نام شما بودديده ام( نخواندم ).
به توصيه دوستي مطلبتون رو در باره اسماعيل خواندم جالب بود. نميترسيد( يا براتون مهم نيست ؟ )كه از همين منظر مورد نقد و يا تخريب قرار بگيريد !!
راستي روش زندگي رو از كه آموختيد ؟ وفاداري به اخلاق اجتماعي و خانواده رو چه كسي به شما آموخت ؟!!!
رفتن به شهر نو و خانه فروزان و ...... رواز افتخارات خود ميدانيد ؟ يا نظر ديگري داريد ( مثلا چطوره اسمش رو بگذاريم : مقتضاي سن و سال بود!!).راستي تا به حال در مورد سرنوشت و نگون بختي زنهايي كه در جاهايي مثل شهر نو و ..... ديدي فكر كردي يا مطلبي نوشتي ؟!
شما با اين نوشته هاتون به دنبال چه نوع تاثيري بر ديگران هستيد ؟(اصلا به فكر تاثير گذاري هستيد ؟!!).
شاد باشي
نگاهش را لبریز ِ لبخند کرد !
Posted by: سریرعمید at May 31, 2007 9:36 AMسلام، آخرین و بهترین فیلترشکن در ایران، سربزنید حتما
Posted by: سینا شعبانی at May 31, 2007 7:47 AMمعروفي عزيز من با سمفوني تو دوباره كتاب خوان شدم..........
Posted by: من at May 31, 2007 1:27 AMسلام و عرض ارادت خدمت جناب معروفي
Posted by: at May 30, 2007 11:47 PMسلام
وبلاگ رضا مقصدي را به شما خواستم اطلاع دهم.
معروفي عزيز و گرانقدر.
با عرض سلام و درود...
عمر باطول وعرض برايت ميخواهم
سبزوسلامت باشيد.
Abbas jan een Ahangh Kiosk rou gosh kon, fek konam bepasandi : Eshgh e Sorat Hall mekonam:
http://www.youtube.com/watch?v=6al6Z6hF48E
قدرت عشق یا عشق قدرت
مدرنیته یا سنت
تو محور شرار
.زیان و عشق سرعت
مسکن رنج و درد
به صورت قرص و گرد
شام ونهار نداریم
جاش میخوریم کیک زرد
انتخابای تستی.
ازدوا جای قسطی
دو زار ته گنجه
فرستادیم فلسطین
موفقیت تضمینی
.موزیک زیرزمینی
دکتر قلب نمیخوایم
جراح فک و بینی
غیرت سیب زمینی
.توسعه سبک چینی
دموکراسی دینی
.پیتزای قورمه سبزی
بچه های پاپتی
چلوکب اب ساعتی
قاچاق زن به دوبی
آدمای غیرتی
خون با اسانس اچ آی وی
آنفلوانزای مرغی
یکی ازوبا می میره
یکی جنون گاوی
ذخیره های ارزی
تحرکات مرزی
هیچی دیگه نداریم
.اعتبارات قرضی
اقتصاد تزریقی
مرخصی تشویقی
سینمای فلسفی
موس یقی تفریقی
عاشقای قزوینی
.توسعه سبک چینی
دموکراسی دینی
پیتزای قورمه سبزی
دیزی توی کافی شاپ
مدیتیشن به قصد رختخواب
نذری میدن افطاری
.زرشک پلو با کچاپ
دنیاهای مجازی
دانشگای شهر بازی
قهرمانای ملی
پروینن و حجازی
داروهای تغلنی
م عتادای تفننی
مد یه لباس ملی
.صنایع تصنعی
آموزش از راه دور
فروش سوال کنکور
نزول یه سود بانکی
.یا انتخاب یا که زور
غیرت سیب زمینی
توسعه سبک چینی
دموکراسی دینی
.پیتزای قورمه سبزی
دلم لك زده بود براي اين صداي گرم و نافذ...
براي غمگيني و دلتنگي اش...
گفتگوي پراحساسي بود استاد،
چند ليتر اشك براي اشك هايتان ريخته باشم بس است؟!
به خاطر ساراي عزيز كه جنس احساسم را با تعبيرش از عشق شناختم،
از اين آرزوي آخر ديگر نگوييد...
حس خوندن كتابات برام اونفد لذت بخشه كه هنوز "فريدون سه پسر داشت"رو تموم نكردم چون نمي خوام اين حسه خوندنو به اين زودي ها تموم كنم مي خوام مزه مزه اش كنم."سمفوني مردگان "رو 14 بار خوندم هر بار انگار دارم تازه مي خونم ببخشيد كه اينقد راحت حرف زدم فقط مي خوام بگم
ببببببيييييييي نننننظظظظظظييييررررررييييي
به احترام لذتی که از نوشته هایتان برده ام و به احترام رنجی که برای اعتقادتان برده اید ... تولدت مبارک
Posted by: moeeni at May 30, 2007 1:33 PMنوشته هاتونو دوست دارم
Posted by: گيس طلا at May 30, 2007 10:26 AMهنوز نخواندم! فقط خواستم اولین سلام را من نوشته باشم!نوشتم؟....
سلام.
قبلا وبلاگتون خيلي پر از احساس بود. بيشتر از حالا. روزنوشت هاي عباس معروفي.... الان بيشتر شبيه كلاس درسه. اينم خوبه ها ولي خب... ديگه قرار نيست از اون نوشته هاي پر از احساس بخونيم و پاي كامپيوتر گريه كنيم؟ يا سراسيمه دنبال خودكار بگرديم كه يه جايي بنويسيمشون نكنه از دستمون فرار كنن؟ كاشكي سرتون مثل اون وقتا خلوت بود و وقتي براي عاشقي داشتين.
Posted by: فاطمه at May 29, 2007 9:19 PMسلام جناب معروفي عزيز
از راهنمايي كتاب كه خبري نشد انگار اين مرده سفر قندهار رفته
يا چه ميدونم براي اينكه از دست اون راحت بشين دادين به همسايه و گفتين :اين كتاب مال شما بوده و اشتباهي به آدرس ما اومده نه؟
يه چيز ديگه هم بگم
ميشه لينك ما هم رو سايتتون باشه شايد هوس كردين و به كلبه ي بي درويشي ما هم سر زدين !!!!!!!
شايد هم بايد از شما كه اسم و رسم دارين (ببخشين ها )ناز و از ما ....
به هر حال چاكرتيم
سلام
به وبلاگ شما سر می زنم.
کتاب را هم می خوانم ولی من تا به حال نقد ننوشته ام.
عباس معروفی