--------
گفتم: «ماه من کیه؟»
دیگر به زمین امیدی نداشتم به آسمان نگاه کردم؛ ابری بود. میدانستم که هستی، ولی کجا؟ یکباره پیدات شد؛ از لابلای ابرهای خواب و خیالم. گفتم: «کوشی؟ میشه ماه من باشی؟» خندیدی. کج. مثل همیشه.
- از یک داستان بلند ناتمام