-------- برای تو که حرف اول الفبای منی
تا بیایم
پاهام را
بر زمین بارانی اردیبهشت
سفت کنم
گیاه از سرم گذشته بود.
- گناه دارد این بچه!
خورشید بار دیگر وزیدن گرفت
نسیم نرم تابید
انگشتان تُرد من از زیر آوار
نوازش انگشتان تو را شنید.
- برخیز و راه برو!
تا بخواهم دستهام را
به دیوار سبز اردیبهشت بگیرم
جان از جیبهای من ریخته
دورهگرد فقیر از تنم رفته بود.
- نروی به مرگ!
عشقهی نگاهت
چرخید به جانم
تردید به ریشهام افتاد.
- چهتونه شما؟
- هیچ
هیچ چیز شکستنیتر از ساقهی سبز تاک نیست
هیچ چیز به قدر شکستن
دردناک نیست
هوا توفانی ست
نگاه کن!
من تاکم
تا بیایم خونم را
قطره قطره انگور کنم
بریزم به کام خوشههای شما
ساقههای ترد من
شکسته
دلم هوای بهار میکند
میزند زیر گریه
بگذار اقلا این آخرین اردیبهشت را
برای خودم بردارم بروم.
- کجا؟ مگر من میگذارم؟ کجا؟
- کنار بقیهی درختها
پا سفت کنم.
- مهربانِ روزهای تنهاییام!
- 27 اردیبهشت 1396 برلین.